به گزارش مشرق، عبدالله ویسی برای دومین فصل متوالی هدایت استقلال خوزستان را برعهده دارد. او هرچند در ابتدای فصل تیمش در کسب نتیجه دچار مشکل بود اما چند هفتهای است که استقلال خوزستان وضعیت بهتری پیدا کرده است و توانسته خود را در جدول بالا بکشد.
ویسی جزو آن دسته از مربیانی است که به کار با جوانان علاقه زیادی دارد و در تیمهای او همواره بازیکنان جوان و نه چندان نامآشنا حضوری پررنگ دارند.
وی در مورد حواشی فوتبال ایران و مسائل مختلف این روزهای استقلال خوزستان صحبتهای زیر را انجام داد.
چه شد که دو سال قبل تصمیم گرفتید هدایت استقلال خوزستان را قبول کنید؟
بعد از شرایطی که در پیکان برایم به وجود آمد از لحاظ روحی روانی دچار مشکل شدم. یک مدت استفاده کردم تا ذهنم نسبت به مسائل اطرافم بازتر شد. دو سه پیشنهاد داشتم که یکی از آنها استقلال خوزستان بود با فاضل بختیاری مدیرعامل استقلال خوزستان صحبت کردم و مباحث خوبی بین ما مطرح شد. به عنوان یک خوزستانی دوست داشتم در شهر خودم فعالیت کنم. زمانی که به صبای قم رفتم این تیم در ردههای پایین جدول بود. در پیکان هم همین وضعیت وجود داشت و میخواستم یک بار دیگر این تجربه را پشت سر بگذارم و به تیمی که تازه به لیگ برتر آمده کمک کنم تا به حیات خود در لیگ برتر ادامه دهد. نگه داشتن یک تیم در لیگ برتر کار بسیار سختی است. در ذهن مردم و کارشناسان این مسئله وجود دارد که تیمی که به لیگ برتر میآید خیلی زود سقوط میکند. من پس از بررسیهایی که انجام دادم احساس کردم میتوانم به این تیم کمک کنم. در سال اول تلفیقی از نفرات جوان و باتجربه را انتخاب کردم فکر میکنم با توجه به نفراتی که داشتیم سال قبل نتایج خوبی نگرفتیم اما همین که تیم ما در لیگ ماند و توانستم به قول خودم عمل کنم برایم راضیکننده است.
مدیرعامل ما از آن دسته از مدیرانی است که به مربیانی که به تیمش میآیند اعتماد میکند. روز اول به او گفتم 5 تیمی که مربیانشان را تغییر داده بودند به یک دسته پایینتر سقوط کردند، پارسال هم این اتفاق برای سه تیم افتاد که در نهایت ذوب آهن با پیروزی مقابل فجرسپاسی در پلیآف ماندنی شد.
خیلیها میگویند ویسی تیمهای خود را در فصل نقل و انتقالات خوب نمیبندد و همیشه در میانه فصل در تیمش کمبودهایی دیده میشود.
برای تیم بستن دو استراتژی دارم. اول اینکه بازیکنانی که با آنها نامهربانی شده یا از تیمهایشان بیرون ماندند و همه فکر میکنند فوتبالشان تمام شده را جذب میکنم و دوم اینکه در لیگهای دسته اول، دسته دو و حتی استانی به دنبال بازیکن جوان و جویای نام میگردم. در صبای قم این استراتژی جواب داد. در باشگاه پیکان تا قبل از تغییر مدیریت تیم ما با یک بازی کمتر در رده یازدهم قرار داشت. امتیازهای ما خیلی خوب بود و 4 پیروزی پشت سر هم به دست آورده بودیم اما بعد از رفتن من که حدود 14 - 15 هفته به دور از مسابقات بودم تیم شرایط خوبی پیدا نکرد میتوانستیم در آنجا هم موفق باشیم اما نشد. استراتژی من همین است و در استقلال خوزستان هم همین کار را کردم. سال قبل بازیکنان نامداری که جذب کردم همه از تیمهایشان طرد شده بودند که آنها توانستند به ما کمک کنند اما این بار جوانها جواب ندادهاند. برخی از آنها خیلی زود قانع شدند و برخی از آنها خیلی زود به سقف آرزوهایشان رسیدند. به همین خاطر امسال تغییرات زیادی در تیم داشتیم. امسال تیم را جوانتر کردیم. سال قبل میانگین سنی ما 28.3 بود و امسال میانگین سنی ما 24.2 است. فکر میکنم روند ما رو به بالا است و بتوانیم در ادامه به شرایط بهتری برسیم. در بحث یارگیری این تفکر من است و باید حتما اجرا شود. مگر اینکه به تیم بالای جدولی بروم و بتوانم با حفظ استخوانبندی اصلی تیم کارهای دیگری انجام دهم.
به خاطر جدایی از صبای قم هیچ وقت پشیمان نشدید؟
چون هدفم چیز دیگری بود پشیمان نشدم. شاید خیلی از مربیان دیگر دوست داشتند به باشگاههای آسیا بروند و معروفتر شوند اما من این کار نکردم و هدفم بالاتر از این حرفها بود. سالی که به صبای قم آمدم 17 بازیکن از لیگ یک جذب کردم و در کل در آن سال 29 بازیکن از لیگ دسته اول به لیگ برتر آمدند اما در سال بعد 90 بازیکن از لیگ دسته اول به لیگ برتر آمدند. شروع کننده این کار من بودم و توانستم به این نحو دینم را به فوتبال ایران ادا کنم. سال قبل 111 نفر به لیگ برتر آمدند و امسال 130 بازیکن از لیگ دسته اول بالا آمدند. امکان نداشت پرسپولیس و استقلال از لیگ یک بازیکن بیاورند اما شما میبینید مهاجم این فصل پرسپولیس یکی از بازیکنان لیگ دسته اول است. استقلال، سپاهان و غیره هم از لیگ یک بازیکن گرفتند. دنبال اهداف خودم هستم و فقط به فکر رفتن به لیگ قهرمانان آسیا و ... نیستم.
فوتبال نتیجهگرای ایران فرصتی برای جوانگرایی قائل نمیشود. شاید بتوان گفت علی دایی هم تاوان همین مسئله را میدهد. آیا نگران این مسئله نیستید؟
جوانها آن جوانان گذشته نیستند. بازیکن وقتی به لیگ برتر میآید در ابتدا یک پولی جمع میکند سپس ماشین میخرد موهای خود را ژیگولی درست میکند و عضو وایبر و فیسبوک و ... میشود و از فکر فوتبال بیرون میآید. شما ببینید هنوز علی کریمی میتواند فوتبال بازی کند. سهراب بختیاری زاده، فرهاد مجیدی و ... هم همین وضعیت را دارند. این به خاطر عدم تلاش جوانها است که برای گرفتن جای بازیکنان گذشته تلاش نکردند. متاسفانه بازیکنان خیلی زود راضی میشوند و همین موضوع باعث میشود که نتوانند خودی نشان دهند البته مدیران باشگاهها هم به مربیان وقت نمیدهند که پای جوانان بایستند. با دو باخت حیا کن رها کن سر میدهند. در این شرایط کار برای جوانگرایی سخت است.
آیا هیچ وقت از جوانگرایی پشیمان شدهاید؟
سال قبل در استقلال خوزستان پشیمان شدم. در نیمفصل خانهتکانی کردم و عذر 4_5 نفر را خواستم. به آنها میگویم که اگر من شما را نخواهم هیچ کسی شما را جذب نمیکند. اکنون برخی بازیکنان لیگ برتری که از تیم کنار گذاشتهاند در لیگ استانی هم برای خود تیمی دست و پا نکردهاند. آنها باید از موقعیتی که در استقلال خوزستان به دست آوردند استفاده کنند.
سقف آرزوهای ویسی در مربیگری کجاست؟
سقف آرزوهای من خیلی بزرگ و وسیع است. برخلاف برخی بازیکنان جوان سقف آرزوهایم کوتاه نیست. دوره اولی که فولاد خوزستان در لیگ برتر قهرمان شد در آن تیم حضور داشتم آن سال جوانان بسیار خوبی در تیم ما بودند همان موقع با آنها در مورد سقف آرزو صحبت میکردم. بازیکنی داشتیم که با سه چهار میلیون به تیم آمده بود ولی توانستیم قهرمان شویم. به بازیکنان جوان همیشه علی کریمی، علی دایی، سهراب بختیاری زاده، فرهاد مجیدی و ... را مثال میزنم. آنها به همه چیز رسیدهاند اما همچنان به دنبال آرزوهای خود هستند. سقف آرزوهایم بالا است و فکر میکنم شاید اولین مربیای که از فوتبال ایران لژیونر شود من باشم. مطمئن باشید این کار را انجام میدهم. به این فکر میکنم وقتی من از دهاتها و شهرستانهای دور به سرمربیگری لیگ برتر رسیدم میتوانستم به خارج بروم و مربیگری کنم. ما بازیکن لژیونر زیاد داشتیم اما تاکنون مربی لژیونر نداشتیم.
این روزها مربی ایرانی و مربی خارجی دو جبهه مخالف هم را تشکیل میدهند.
مربی خارجی خوب به فوتبال ما کمک میکند. اکنون دراگان اسکوچیچ و کارلوس کیروش به من کمک میکنند حتی با دیدن تمرینات آنها به من کمک میشود و لذتبخش است. مربی بزرگ ارتباطات بینالمللی بزرگی دارد و میتوانیم با ارتباطات آنها تمرینات تیمهای بزرگ را از نزدیک ببینیم که به اندازه 10 کلاس مربیگری سود دارد اما مربیای که تفکراتش مرده 10 تیم عوض کرده و به واسطه دلالها به کشور میآید چه سودی میتواند داشته باشد و این جز خیانت به فوتبال ایران نیست و واقعا جای تاسف دارد.
در مورد جدلهای اخیر مربیان خارجی و ایرانی و حتی مطرح شدن مقایسه بنز (مربی خارجی) و موتور گازی (مربی ایرانی) چه نظری دارید؟
این صحبت را من هم مطرح کردم و گفتم تغییر کیروش همانند این است که بنز را با پراید عوض کنیم وقتی تیم ملی با کیروش هماهنگ شده و دنیا ما را با این مربی میشناسد نباید نیمکت را تغییر دهیم. من میگویم در جام جهانی خوب نبودیم اما قابل احترام ظاهر شدیم. وقتی یک مربی بزرگ برود بازیکن به آمدن یک مربی کوچکتر قانع نخواهد شد. وقتی ولاسکو از تیم ملی والیبال رفت یک مربی بزرگ مثل کواچ جایگزینش شد. ما باید یک مربی در حد کیروش بیاوریم نه اینکه فردی را انتخاب کنیم که مورد قبول بازیکنان، رسانهها و جامعه نباشد.
خیلیها میگفتند شما به خاطر این از کیروش حمایت میکنید که دوست دارید عضو کادر فنی او شوید؟
اگر در تیم ملی فردی کوچکتر از من هم سرمربی شود حاضرم به عنوان کمک او فعالیت کنم چون او سرمربی تیم ملی ایران است. حاضرم با فرد ضعیفتر از خودم هم به عنوان دستیار در تیم ملی کار کنم. اشتباه نکنید من از کیروش حمایت نمیکنم بلکه از تیم ملی ایران حمایت میکنم. البته کیروش باید در صورتی در ایران بماند که بتواند به من مربی کمک کند. امثال من را به دورههای مختلف بفرستد و خودش را هم با کشور ما هماهنگ کند. نباید مطیع محض او باشیم چرا که در آن صورت دیکتاتوری کیروش شکل میگیرد. اگر او به مربیان ایرانی کمک کند و ساختارهای فدراسیون را بپذیرد مربی بسیار بزرگی است. او گزینههای مختلفی را برای دستیاری معرفی کرد و هیچ وقت هم نام من بین آنها نبوده است پس منفعتی نیست. فدراسیون و کیروش 10 مربی مختلف را معرفی کردند ولی اسم من میان آنها نبوده است من لابی ندارم و کسی واسطهام نیست که مورد حمایت او قرار بگیرم. روزنامهای هم از من حمایت نمیکند هیچ وقت اسم من به عنوان مربی ایرانی مطرح نخواهد شد اما باز هم میگویم کیروش مربی بسیار خوبی است و میتواند به فوتبال ایران کمک کند.
همیشه میگویم باید مربی پس از گذراندن دورههای مربیگری وارد این شغل شود. علی کریمی به عنوان دستیار کارلوس کیروش انتخاب شد و پیش از او هم گزینههایی مطرح میشدند که هیچ کدام مدارج مربیگری را طی نکرده بودند. چرا هیچ وقت شما به عنوان گزینه دستیاری مطرح نشدید.
با فدراسیون تماس گرفتم که به من برای سفر به پرتغال روادید بدهند هزینه آن را هم خودم میخواستم پرداخت کنم. متاسفانه به من ویزا ندادند. فدراسیون میگوید نمیشود، چرا این اتفاق نمی افتد؟ من نمیگویم چرا این اسمهایی که آوردید گزینه شدهاند، بلکه میگویم باید ببینیم چه کسی دنبال این مسائل است. من کسی را ندارم و شاید آنها دارند. باید رزومه کاری افراد بررسی شود. مارادونا بزرگترین فوتبالیست دنیا بود اما نتوانست مربی خوبی باشد. پله همین شرایط را داشت. مربیگری باید در ذات شخص باشد. قرار نیست کسی که بازیکن تاپی بوده مربی تاپی شود. استعدادیابی و شکوفایی استعدادها دست فدراسیون و کمیته فنی است که متاسفانه آنها این کاره نیستند.
آیا شده از خود کیروش درخواست کنید به عنوان مربی کنار او حاضر شوید؟
هیچ وقت چنین کاری را نمیکنم. من سرمربی لیگ برتری هستم و خیلیها آرزو دارند جای من باشند. بسیاری از افراد بدترین کارها را میکنند تا جای من باشند. از کارلوس کیروش خواستم تا من را به منچستر یونایتد بفرستد تا تمرینات آنها را نظاره کنم. اتفاقا او استقبال زیادی کرد و نامهاش را هم برایم گرفت اما فدراسیون برای روادید اقدامی نکرد.
زمانی کیروش با مربیان ایرانی جلسه گذاشت که شما گفتید این جلسه به تسویه حساب مربیان داخلی با کیروش تبدیل شد، چرا هیچ وقت نمیتوان ارتباط خوبی بین مربیان داخلی با سرمربی تیم ملی به وجود آورد؟
وقتی قرار است هماندیشی کنیم، باید راجع به آینده باشد نه اینکه بگوییم چرا این ساعت بازیکن ما را به تیم ملی بردید یا این کار را نکردید. این مسائل انتقامجویی است. هماندیشی یعنی یکی کردن فکرها اما من آنجا چنین چیزی را ندیدم.
اگر بخواهید صادق باشید؛ به نظر شما کیروش توانست روی فوتبال ایران تاثیر بگذارد؟
او تاثیر نگذاشت البته ما از او این مسئله را نخواستیم فدراسیون به کیروش همه جوره بها داد باید به او میگفتند دو ماه یک بار برای مربیان داخلی جلسه بگذار و هماندیشی کنید. مدرسان بزرگ دنیا را به واسطه او به ایران میآوردند و یا اینکه شرایط فرستادن مربیان ایرانی به کلاسهای خارجی را فراهم میکردند. فدراسیون این مسئله را نمیخواهد. متاسفانه این کوتاهی فدراسیون است والا کیروش به عنوان یک مربی حرفهای این کار را انجام میدهد.
از این بحث خارج شویم. آیا امکان دارد روزی شما را روی نیمکت یکی از تیمهای سرخابی پایتخت ببینیم؟
نیمکت پرسپولیس و استقلال به فردی دریده نیاز دارد که پاچهپاره باشد و بتواند سکوها را کنترل کند. این پست نیاز به کارهای زیادی غیر از مسائل فنی دارد. یک روز استاندار یک استان برای یک تیم دستهاولی با من تماس گرفت و درخواست کار داد. من مخالفت کردم وقتی او دلیلش را جویا شد اعلام کردم حضور در آن تیم نیاز به برخی کارهای غیرفوتبالی دارد که این از عهده من خارج است اما با اسم چند نفر را به او معرفی کردم و گفتم آنها میتوانند تیمت را به لیگ برتر بیاورند اما من فوتبالی کار میکنم و توانایی حضور در آن جو را ندارم. شاید در پرسپولیس و استقلال من له شوم چرا که افرادی فکر میکنند میتوانند در این دو تیم مربیگری کنند و این شرایط را از من بگیرند.
حضور در آن جمع ارتباط میخواهد من بازیکن استقلال و پرسپولیس هم نبودم و هزار انگ به من زده خواهد شد. مگر اینکه روزی کارنامهام خیلی فراتر از این حرفها باشد که بتوانم در آنجا کار کنم اما از لحاظ فنی همین امروز هم میتوانم در این دو تیم کار کنم اما مسائل حاشیهای را نمیدانم.
اصلا در دورنمای ذهنی و فکری خود حضور در پرسپولیس و استقلال را میبینید؟
چرا که نه. اتفاقا خیلی خوب و عالی است وقتی میتوانم لژیونر شوم چرا به حضور در این دو تیم محبوب فکر نکنم. فیروز کریمی بازیکن استقلال نبود اما در این تیم مربیگری کرد. در مسائل حاشیهای باید آنقدر قوی باشیم که هیچ بهانهای به وجود نیاید.
خیلیها میگویند در فوتبال ایران مافیایی وجود دارد.
شک نکنید مافیا وجود دارد و آن کسی که میگوید مافیا نیست الکی حرف میزند. متاسفانه مسائل غیرفوتبالی زیادی در فوتبال ایران وجود دارد که به آینده فوتبال ضربه میزند.
هنوز بحث تیم ملی امید داغ است. چرا نتایج تیم ملی امید تا این اندازه ضعیف بود؟
یکی از کارهای بسیار بد فدراسیون فوتبال آمدن نلو وینگادا بود. در صورتی که این انتخاب از سوی کارلوس کیروش باشد. وینگادا مربی کارنامهداری است اما به موفقیت نمیرسد. او با عربستان قهرمان آسیا شد اما ایران همان تیم را شکست داد. او موفقیتهای زیادی نداشته است چون ساختار فوتبال و نوع فرهنگ بازیکنان جوان ایرانی را مربی داخلی بهتر میداند میتوانستیم با حضور یک مربی داخلی نتایج بهتری کسب کنیم. مربی خارجی در بازه زمانی 5 ساله نتیجه میگیرد. تا خوب با ساختار فوتبال ایران آشنا شود. من میدانم بازیکن ایرانی شب به کجا میرود. او فکر میکند بازیکن حرفهای ساعت 10 میخوابد. من میدانم وقتی بازیکن ایرانی موهایش را به آن شکل ژیگولی میکند مقابل تلویزیون چه هدفی دارد. او از این مسائل اطلاع ندارد. تیمی که به بازیهای آسیایی رفت عالی و فوقالعاده بود و میتوانست به مقام قهرمانی برسد اما با سهلانگاری این اتفاق نیفتاد. حضور وینگادا اشتباه بزرگی بود البته منظورم شخص وینگادا نیست او مربی بزرگ و باشخصیتی است که اگر با هم روبرو شویم مقابلش پا جفت میکنم. بحث من مربی خارجی است و شخصی صحبت نمیکنم.
قرار است در ادامه هم هدایت تیم ملی امید با وینگادا باشد.
شاید در ادامه نتایج خوبی گرفته شود و این مسئله به من ارتباطی پیدا نمیکند اما تصمیمی که در آن برهه گرفته شد صحیح نبود.
خیلی از تصمیمات تیمهای پایه و امید توسط کمیته فنی گرفته میشود آیا به نظر شما کمیته فنی به عنوان اتاق فکر فدراسیون عملکرد خوبی دارد؟
در کمیته فنی اتفاقاتی میافتد که قصد باز کردن آن و ورود به حاشیه را ندارد. همین حالا یک روادید ناچیز به من داده نمیشود اگر این حرفها را بزنم شاید از مربیگری منع شوم.
خیلیها میگویند چه شد ویسی که چندان با امیر قلعهنویی خوب نبود با او به سفر مکه رفت و حالا هم بحث حضور میثم بائو در استقلال خوزستان مطرح میشود.
تمام ایران من را میشناسند نه از این مسائل خوشم میآید و نه توجهی به این موضوعات دارم. وقتی وزیر کشور فرزندش در صبای قم بود چون او از لحاظ فنی به دردم نخورد او را خط زدم اتفاقا آن پسر جوانی بسیار باادب، بااخلاق و تحصیلکرده بود اما چون از لحاظ فنی کارآیی نداشت از لیست تیم خط زدم. مگر بائو بالاتر از پسر وزیر است.
خیلی ها به من میگفتند مگر عقلت کم است که پسر وزیر را خط میزنی من میگفتم وزیر برایم قابل احترام است اما نمیتوانم حق کسی را بگیرم و فرد دیگری را انتخاب کنم. بائو را دو بار از نزدیک دیدم و از او خواستم به تیم ما بیاید. نمیدانم او چه ارتباطی با استقلال تهران و امیر قلعهنویی دارد. اگر او را دوست داشتند در این تیم نگه میداشتند. در ابتدای صحبتم گفتم چه بازیکنانی را جذب میکنم؟ من به دنبال جذب نفراتی هستم که از تیمهای خود طرد شدهاند و قصد دارند خود را بار دیگر ثابت کنند. مگر میلاد نوری که در خانه افتاده بود را میشناختم؟ مگر عنایتی و ... را میشناختم؟ ما در آن پست نیاز به بازیکن داریم. اکنون سه نفر در تمرینات ما هستند که عملکردشان ارزیابی میشود اگر آنها بهتر باشند انتخاب خواهند شد. در مورد سفر مکهام باید بگویم استقلال هر سال سه چهار نفر را با خود به مکه میبرد. ما به خانه خدا رفتیم به مکان تفریحی که سفر نکردیم. همه جا گفتهام از علی فتحالله زاده تشکر میکنم و رویش را هم میبوسم چرا که شاید خودم هیچ وقت برای رفتن به خانه خدا ثبتنام نمیکردم. میگویند طرف طلبیده شده است این اتفاق برای من افتاد و برای سفر حج دعوت شدم. باز هم از فتحاللهزاده تشکر میکنم. به خانه خدا رفتم که خیلی خوب و عالی بود و خوشحالم که با استقلال به این سفر رفتم. اگر میتوانستم آنجا به امیر قلعهنویی کمک فکری هم بدهم حتما این کار را میکردم اما شاید با این کار حریف از بین میرفت. اتفاقا آن سال استقلال را هم شکست دادیم اگر بازنده میشدیم میگفتند بازی را باخته و به مکه رفته است.
این روزها بحث خدمت سربازی فوتبالیستها مطرح است اصلا خود شما به سربازی رفتید؟
من به سربازی رفتم و بسیجی هم بودهام و سابقه جبهه هم دارم. شنیدهام عدهای گفتهاند ویسی پول داده تا خدمت فرزندش را بخرد. من بسیجی هستم و سابقه جبهه دارم اما برای خدمت فرزندم از این موارد استفاده نمیکنم و به او میگویم باید در خدمت حاضر شوید. البته اگر خدمت سربازی را بفروشند حتما برای فرزندم اقدام میکنم چرا که این شرایطی برای همه است. اما اینکه بخواهم برای فرزندم از سوابق گذشتهام استفاده کنم هرگز چنین اقدامی نمیکنم. باید از تقلب جلوگیری شود. آن بازیکنانی که در باشگاه ما دچار چنین مشکلی بودند اعلام کردم به خانه بروند تا وضعیتشان مشخص شود.
به نظر شما در این شرایط که تیم ملی بزرگسالان هم باید در جام ملتهای آسیا شرکت کنند چه تصمیمی باید گرفته شود؟
نمیتوانیم بین بازیکن ملیپوش و ... تفاوتی قائل شویم. او هم یک شهروند است. مگر میشود من بد رانندگی کنم و اقدامی علیه من صورت نگیرد. روزی پلیس جلوی ماشینم را گرفت و از من خواست بروم. به او گفتم این کار را انجام نده اگر من را جریمه کنی خیلی بهتر است. به او گفتم خلاف خلاف است. دیوید بکام را در انگلیس گرفتند و گواهینامه او را باطل کردند. فرقی بین بازیکن ملی و دیگری وجود ندارد. همه شهروند هستیم باید حرمت نظامی که در آن حضور پیدا میکنیم را داشته باشیم. اگر هم فردی تیم ملی را از دست بدهد نفر دیگری جایگزین او خواهد شد.
خیلیها از کیفیت لیگ فوتبال ایران انتقاد میکنند و گفته میشود کیفیت لازم را ندارد.
به نظر من امسال کیفیت لیگ خیلی بهتر از سال قبل است. سال قبل موقعیتهای گل کمی ساخته میشد در تیم ما این شرایط وجود داشت اما امسال هر بازی 10 موقعیت گل داریم. تیمها بازیها را با تعداد گلهای بیشتری دنبال میکنند به هر حال در فوتبال استرسهای خاصی وجود دارد اکثر گلهایی که در لیگ زده میشود بعد از دقایق 75 است دلیل این مسئله این است که استرس به سراغ فوتبالیستها میرود.
در سالهای حضور در صبای قم به شما لقب گواردیولا را دادند از این مربی که فاصله نگرفتید؟
در اوایل از این لقب لذت میبردم اما اکنون دیگر چندان خوشحال نمیشوم. شاید خودم باشم خیلی بهتر است. با آن لقب شناخته شدهام و حرفهای زیادی در موردش زده شد. من را در خیابان با این سه اسم صدا میکردند اگر برمیگشتم میگفتند چقدر پررو است اگر برنمیگشتم میگفتند خودش را میگیرد. کمی این مسئله اعصاب من را به هم میریخت. یک مربی دیگر را با لقب کاپلو صدا میکردند. مرحوم ناصر حجازی با این لقب صدا میشد. به هر حال این القاب برایم قابل احترام است اما نباید این مسائل دستمایه تمسخر و ... قرار بگیرد.
لیگ برتر به مدت ۱۷ روز تعطیل شد. خیلیها به این وقفههای لیگ برتر انتقاد میکنند.
این تعطیلی عادی است چرا که از قبل برنامهریزی شده بود و ما از آن مطلع بودیم. اینطور نیست که به یکباره لیگ برتر تعطیل شود و کسی از آن خبر نداشته باشد. برنامه یکساله لیگ برتر به باشگاهها کمک میکند. البته تعطیلی ۵۰ روزه لیگ در نیم فصل بسیار زیاد است. این تعطیلی غیرعادی است و حتی از تعطیلی پیش از شروع فصل هم بیشتر است که باشگاهها را فرسوده میکند.
این روزها از لیست انتخابی تیم ملی انتقاد زیادی میشود و خیلیها میگویند چرا از باشگاههایی مثل تراکتورسازی و پرسپولیس کسی به تیم ملی دعوت نشده است.
در لیست تیم ملی همیشه تغییراتی وجود دارد و همیشه انتقاداتی هم مطرح میشود. هرمربیای سلیقه خودش را دارد. لیست کیروش، قلعهنویی، ابراهیمزاده، فرکی، ایویچ، استانکو و ... هم همراه با انتقاد بوده است. هر مربی سلیقه خاص خودش را دارد.
بعد از پیروزی استقلال خوزستان مقابل راه آهن، مسئولان و اعضای راه آهن به عدم اعلام رای شما قبل از این بازی انتقاد میکنند. در این مورد چه صحبتی دارید؟
واقعا جای تاسف دارد. راه آهن اگر تمرکزش را روی بازی میگذاشت شاید برنده بازی میشد. اگر کمیته انضباطی من را محروم میکرد و روی سکو میرفتم به نفع ما بود چراکه من استرس زیادی داشتم و این استرس به تیم منتقل نمیشد. کمیته انضباطی چه ارتباطی به راه آهن دارد. قرار است من به کمیته انضباطی بروم و در مورد آن اتفاق توضیح بدهم. صحبت من در رسانهها بوده و در جریان مسابقه اتفاقی نیفتاده که بدون توضیح حکم کمیته انضباطی صادر شود. اینکه کمیته انضباطی چه زمانی رای میدهد به باشگاه راه آهن ارتباطی ندارد. اصلا جریمه من مالی است. ۱۰ مربی علیه داوری صحبت کردند که جریمه مالی شدند. این اتفاق که یک هفته علیه ما جوسازی شود و سپس آن اتفاقات رخ بدهد اصلا درست نبود.
راه آهنیها میگویند موسی کولیبالی به عابدزاده فحش داده است که او قصد ورود به زمین را داشته است؟
اگر موسی کولیبالی اگر در هر صحنهای نه بع عابدزاده،بلکه اگر به آبدارچی راهآهن هم فحاشی کرده باشد او را با سنگینترین جریمه روبهرو میکنم. حتی اگر این مسئله به قیمت اخراجم از تیم باشد. او نه فارسی بلد است و نه به زبان انگلیسی تسلط دارد. او به زبان فرانسه صحبت میکند که اعضای راهآهن مسلط به زبان فرانسوی نیستند. نمیدانم چرا چند نفر به کولیبالی پیله کردند و میگویند او فحش داده است. خطای کولیبالی درون زمین و منتهیعلیه چپ میدان و مقابل نیمکت ما انجام شد. چطور میشود او وقتی پشتش به نیمکت راهآهن است و فاصله زیادی دارد به آنها فحش دهد. شما دیدید در آن صحنه یک مرتبه عابدزاده به سمت زمین حرکت کرد و آن رفتار را انجام داد. تمام مردم میدانند که آن حرکت اشتباه بود. درست است که عابدزاده اسطوره فوتبال است اما آیا باید این حرکات را انجام دهد؟! ما اسطورههای زیادی داریم. علی پروین و حسن روشن هم اسطوره هستند. آیا آنها هم چنین رفتاری میکنند؟ عادل فردوسیپور در برنامه این هفته ۹۰ لبخوانی انجام دهد آیا ببینید فحشی رد و بدل میشود؟ اطراف استیلی خیلی شلوغکاری انجام شد و به نظر من تمرکز او را هم برهم زدند. استیلی و عابدزاده را دوست دارم اما این رفتار درست نبود البته استیلی به آرام شدن فضا کمک زیادی کرد اما متاسفانه تمرکز او را هم بر هم زدند. خدا را شکر زمانی که ۱۱ نفره بودیم گل زدیم و دو پنالتیای که برایمان به دست آمد تبدیل به گل نشد والا چه اعتراضاتی قرار بود به ما شود.
کلا شما تیمی بودید که در فصل جاری خیلی از اشتباهات داوری متضرر شدید.
ملوان هم هفته قبل با اشتباه مسلم داوری بازنده دیدار مقابل استقلال شد. آیا آنها این همه جنجال درست کردند؟ اگر من هفته قبل اعتراضی انجام دادم این اعتراض درون زمین نبود بلکه در مصاحبه خود اعتراض کردم. اعتراض من به داوری نیست بلکه به شخص جباری داور دیدار مقابل پرسپولیس بود و گفتم او با من خصومت شخصی دارد و اکنون هم همین مسئله را بیان میکنم. ما در آن مسابقه از اشتباه داوری متضرر شدیم اما جنجالسازی نکردیم. حرکات بسیار زشتی را مشاهده کردیم و به جان بچهام قسم میخورم که موسی کولیبالی فحشی نداد و چنین صحبتی درست نیست.
و صحبت پایانی...
امیدوارم فوتبال ملی ما روز به روز بهتر شود و بازیکنان جوان جایگزین بازیکنانی شوند که سنشان بالا رفته است. این نباشد که بازیکنی که سنش بالا رفته است دیگر فردی جایگزین او نباشد. این باعث افسوس است و امیدوارم باز هم جوانهای خوبی را در فوتبال داشته باشیم.
ویسی جزو آن دسته از مربیانی است که به کار با جوانان علاقه زیادی دارد و در تیمهای او همواره بازیکنان جوان و نه چندان نامآشنا حضوری پررنگ دارند.
وی در مورد حواشی فوتبال ایران و مسائل مختلف این روزهای استقلال خوزستان صحبتهای زیر را انجام داد.
چه شد که دو سال قبل تصمیم گرفتید هدایت استقلال خوزستان را قبول کنید؟
بعد از شرایطی که در پیکان برایم به وجود آمد از لحاظ روحی روانی دچار مشکل شدم. یک مدت استفاده کردم تا ذهنم نسبت به مسائل اطرافم بازتر شد. دو سه پیشنهاد داشتم که یکی از آنها استقلال خوزستان بود با فاضل بختیاری مدیرعامل استقلال خوزستان صحبت کردم و مباحث خوبی بین ما مطرح شد. به عنوان یک خوزستانی دوست داشتم در شهر خودم فعالیت کنم. زمانی که به صبای قم رفتم این تیم در ردههای پایین جدول بود. در پیکان هم همین وضعیت وجود داشت و میخواستم یک بار دیگر این تجربه را پشت سر بگذارم و به تیمی که تازه به لیگ برتر آمده کمک کنم تا به حیات خود در لیگ برتر ادامه دهد. نگه داشتن یک تیم در لیگ برتر کار بسیار سختی است. در ذهن مردم و کارشناسان این مسئله وجود دارد که تیمی که به لیگ برتر میآید خیلی زود سقوط میکند. من پس از بررسیهایی که انجام دادم احساس کردم میتوانم به این تیم کمک کنم. در سال اول تلفیقی از نفرات جوان و باتجربه را انتخاب کردم فکر میکنم با توجه به نفراتی که داشتیم سال قبل نتایج خوبی نگرفتیم اما همین که تیم ما در لیگ ماند و توانستم به قول خودم عمل کنم برایم راضیکننده است.
مدیرعامل ما از آن دسته از مدیرانی است که به مربیانی که به تیمش میآیند اعتماد میکند. روز اول به او گفتم 5 تیمی که مربیانشان را تغییر داده بودند به یک دسته پایینتر سقوط کردند، پارسال هم این اتفاق برای سه تیم افتاد که در نهایت ذوب آهن با پیروزی مقابل فجرسپاسی در پلیآف ماندنی شد.
خیلیها میگویند ویسی تیمهای خود را در فصل نقل و انتقالات خوب نمیبندد و همیشه در میانه فصل در تیمش کمبودهایی دیده میشود.
برای تیم بستن دو استراتژی دارم. اول اینکه بازیکنانی که با آنها نامهربانی شده یا از تیمهایشان بیرون ماندند و همه فکر میکنند فوتبالشان تمام شده را جذب میکنم و دوم اینکه در لیگهای دسته اول، دسته دو و حتی استانی به دنبال بازیکن جوان و جویای نام میگردم. در صبای قم این استراتژی جواب داد. در باشگاه پیکان تا قبل از تغییر مدیریت تیم ما با یک بازی کمتر در رده یازدهم قرار داشت. امتیازهای ما خیلی خوب بود و 4 پیروزی پشت سر هم به دست آورده بودیم اما بعد از رفتن من که حدود 14 - 15 هفته به دور از مسابقات بودم تیم شرایط خوبی پیدا نکرد میتوانستیم در آنجا هم موفق باشیم اما نشد. استراتژی من همین است و در استقلال خوزستان هم همین کار را کردم. سال قبل بازیکنان نامداری که جذب کردم همه از تیمهایشان طرد شده بودند که آنها توانستند به ما کمک کنند اما این بار جوانها جواب ندادهاند. برخی از آنها خیلی زود قانع شدند و برخی از آنها خیلی زود به سقف آرزوهایشان رسیدند. به همین خاطر امسال تغییرات زیادی در تیم داشتیم. امسال تیم را جوانتر کردیم. سال قبل میانگین سنی ما 28.3 بود و امسال میانگین سنی ما 24.2 است. فکر میکنم روند ما رو به بالا است و بتوانیم در ادامه به شرایط بهتری برسیم. در بحث یارگیری این تفکر من است و باید حتما اجرا شود. مگر اینکه به تیم بالای جدولی بروم و بتوانم با حفظ استخوانبندی اصلی تیم کارهای دیگری انجام دهم.
به خاطر جدایی از صبای قم هیچ وقت پشیمان نشدید؟
چون هدفم چیز دیگری بود پشیمان نشدم. شاید خیلی از مربیان دیگر دوست داشتند به باشگاههای آسیا بروند و معروفتر شوند اما من این کار نکردم و هدفم بالاتر از این حرفها بود. سالی که به صبای قم آمدم 17 بازیکن از لیگ یک جذب کردم و در کل در آن سال 29 بازیکن از لیگ دسته اول به لیگ برتر آمدند اما در سال بعد 90 بازیکن از لیگ دسته اول به لیگ برتر آمدند. شروع کننده این کار من بودم و توانستم به این نحو دینم را به فوتبال ایران ادا کنم. سال قبل 111 نفر به لیگ برتر آمدند و امسال 130 بازیکن از لیگ دسته اول بالا آمدند. امکان نداشت پرسپولیس و استقلال از لیگ یک بازیکن بیاورند اما شما میبینید مهاجم این فصل پرسپولیس یکی از بازیکنان لیگ دسته اول است. استقلال، سپاهان و غیره هم از لیگ یک بازیکن گرفتند. دنبال اهداف خودم هستم و فقط به فکر رفتن به لیگ قهرمانان آسیا و ... نیستم.
فوتبال نتیجهگرای ایران فرصتی برای جوانگرایی قائل نمیشود. شاید بتوان گفت علی دایی هم تاوان همین مسئله را میدهد. آیا نگران این مسئله نیستید؟
جوانها آن جوانان گذشته نیستند. بازیکن وقتی به لیگ برتر میآید در ابتدا یک پولی جمع میکند سپس ماشین میخرد موهای خود را ژیگولی درست میکند و عضو وایبر و فیسبوک و ... میشود و از فکر فوتبال بیرون میآید. شما ببینید هنوز علی کریمی میتواند فوتبال بازی کند. سهراب بختیاری زاده، فرهاد مجیدی و ... هم همین وضعیت را دارند. این به خاطر عدم تلاش جوانها است که برای گرفتن جای بازیکنان گذشته تلاش نکردند. متاسفانه بازیکنان خیلی زود راضی میشوند و همین موضوع باعث میشود که نتوانند خودی نشان دهند البته مدیران باشگاهها هم به مربیان وقت نمیدهند که پای جوانان بایستند. با دو باخت حیا کن رها کن سر میدهند. در این شرایط کار برای جوانگرایی سخت است.
آیا هیچ وقت از جوانگرایی پشیمان شدهاید؟
سال قبل در استقلال خوزستان پشیمان شدم. در نیمفصل خانهتکانی کردم و عذر 4_5 نفر را خواستم. به آنها میگویم که اگر من شما را نخواهم هیچ کسی شما را جذب نمیکند. اکنون برخی بازیکنان لیگ برتری که از تیم کنار گذاشتهاند در لیگ استانی هم برای خود تیمی دست و پا نکردهاند. آنها باید از موقعیتی که در استقلال خوزستان به دست آوردند استفاده کنند.
سقف آرزوهای ویسی در مربیگری کجاست؟
سقف آرزوهای من خیلی بزرگ و وسیع است. برخلاف برخی بازیکنان جوان سقف آرزوهایم کوتاه نیست. دوره اولی که فولاد خوزستان در لیگ برتر قهرمان شد در آن تیم حضور داشتم آن سال جوانان بسیار خوبی در تیم ما بودند همان موقع با آنها در مورد سقف آرزو صحبت میکردم. بازیکنی داشتیم که با سه چهار میلیون به تیم آمده بود ولی توانستیم قهرمان شویم. به بازیکنان جوان همیشه علی کریمی، علی دایی، سهراب بختیاری زاده، فرهاد مجیدی و ... را مثال میزنم. آنها به همه چیز رسیدهاند اما همچنان به دنبال آرزوهای خود هستند. سقف آرزوهایم بالا است و فکر میکنم شاید اولین مربیای که از فوتبال ایران لژیونر شود من باشم. مطمئن باشید این کار را انجام میدهم. به این فکر میکنم وقتی من از دهاتها و شهرستانهای دور به سرمربیگری لیگ برتر رسیدم میتوانستم به خارج بروم و مربیگری کنم. ما بازیکن لژیونر زیاد داشتیم اما تاکنون مربی لژیونر نداشتیم.
این روزها مربی ایرانی و مربی خارجی دو جبهه مخالف هم را تشکیل میدهند.
مربی خارجی خوب به فوتبال ما کمک میکند. اکنون دراگان اسکوچیچ و کارلوس کیروش به من کمک میکنند حتی با دیدن تمرینات آنها به من کمک میشود و لذتبخش است. مربی بزرگ ارتباطات بینالمللی بزرگی دارد و میتوانیم با ارتباطات آنها تمرینات تیمهای بزرگ را از نزدیک ببینیم که به اندازه 10 کلاس مربیگری سود دارد اما مربیای که تفکراتش مرده 10 تیم عوض کرده و به واسطه دلالها به کشور میآید چه سودی میتواند داشته باشد و این جز خیانت به فوتبال ایران نیست و واقعا جای تاسف دارد.
در مورد جدلهای اخیر مربیان خارجی و ایرانی و حتی مطرح شدن مقایسه بنز (مربی خارجی) و موتور گازی (مربی ایرانی) چه نظری دارید؟
این صحبت را من هم مطرح کردم و گفتم تغییر کیروش همانند این است که بنز را با پراید عوض کنیم وقتی تیم ملی با کیروش هماهنگ شده و دنیا ما را با این مربی میشناسد نباید نیمکت را تغییر دهیم. من میگویم در جام جهانی خوب نبودیم اما قابل احترام ظاهر شدیم. وقتی یک مربی بزرگ برود بازیکن به آمدن یک مربی کوچکتر قانع نخواهد شد. وقتی ولاسکو از تیم ملی والیبال رفت یک مربی بزرگ مثل کواچ جایگزینش شد. ما باید یک مربی در حد کیروش بیاوریم نه اینکه فردی را انتخاب کنیم که مورد قبول بازیکنان، رسانهها و جامعه نباشد.
خیلیها میگفتند شما به خاطر این از کیروش حمایت میکنید که دوست دارید عضو کادر فنی او شوید؟
اگر در تیم ملی فردی کوچکتر از من هم سرمربی شود حاضرم به عنوان کمک او فعالیت کنم چون او سرمربی تیم ملی ایران است. حاضرم با فرد ضعیفتر از خودم هم به عنوان دستیار در تیم ملی کار کنم. اشتباه نکنید من از کیروش حمایت نمیکنم بلکه از تیم ملی ایران حمایت میکنم. البته کیروش باید در صورتی در ایران بماند که بتواند به من مربی کمک کند. امثال من را به دورههای مختلف بفرستد و خودش را هم با کشور ما هماهنگ کند. نباید مطیع محض او باشیم چرا که در آن صورت دیکتاتوری کیروش شکل میگیرد. اگر او به مربیان ایرانی کمک کند و ساختارهای فدراسیون را بپذیرد مربی بسیار بزرگی است. او گزینههای مختلفی را برای دستیاری معرفی کرد و هیچ وقت هم نام من بین آنها نبوده است پس منفعتی نیست. فدراسیون و کیروش 10 مربی مختلف را معرفی کردند ولی اسم من میان آنها نبوده است من لابی ندارم و کسی واسطهام نیست که مورد حمایت او قرار بگیرم. روزنامهای هم از من حمایت نمیکند هیچ وقت اسم من به عنوان مربی ایرانی مطرح نخواهد شد اما باز هم میگویم کیروش مربی بسیار خوبی است و میتواند به فوتبال ایران کمک کند.
همیشه میگویم باید مربی پس از گذراندن دورههای مربیگری وارد این شغل شود. علی کریمی به عنوان دستیار کارلوس کیروش انتخاب شد و پیش از او هم گزینههایی مطرح میشدند که هیچ کدام مدارج مربیگری را طی نکرده بودند. چرا هیچ وقت شما به عنوان گزینه دستیاری مطرح نشدید.
با فدراسیون تماس گرفتم که به من برای سفر به پرتغال روادید بدهند هزینه آن را هم خودم میخواستم پرداخت کنم. متاسفانه به من ویزا ندادند. فدراسیون میگوید نمیشود، چرا این اتفاق نمی افتد؟ من نمیگویم چرا این اسمهایی که آوردید گزینه شدهاند، بلکه میگویم باید ببینیم چه کسی دنبال این مسائل است. من کسی را ندارم و شاید آنها دارند. باید رزومه کاری افراد بررسی شود. مارادونا بزرگترین فوتبالیست دنیا بود اما نتوانست مربی خوبی باشد. پله همین شرایط را داشت. مربیگری باید در ذات شخص باشد. قرار نیست کسی که بازیکن تاپی بوده مربی تاپی شود. استعدادیابی و شکوفایی استعدادها دست فدراسیون و کمیته فنی است که متاسفانه آنها این کاره نیستند.
آیا شده از خود کیروش درخواست کنید به عنوان مربی کنار او حاضر شوید؟
هیچ وقت چنین کاری را نمیکنم. من سرمربی لیگ برتری هستم و خیلیها آرزو دارند جای من باشند. بسیاری از افراد بدترین کارها را میکنند تا جای من باشند. از کارلوس کیروش خواستم تا من را به منچستر یونایتد بفرستد تا تمرینات آنها را نظاره کنم. اتفاقا او استقبال زیادی کرد و نامهاش را هم برایم گرفت اما فدراسیون برای روادید اقدامی نکرد.
زمانی کیروش با مربیان ایرانی جلسه گذاشت که شما گفتید این جلسه به تسویه حساب مربیان داخلی با کیروش تبدیل شد، چرا هیچ وقت نمیتوان ارتباط خوبی بین مربیان داخلی با سرمربی تیم ملی به وجود آورد؟
وقتی قرار است هماندیشی کنیم، باید راجع به آینده باشد نه اینکه بگوییم چرا این ساعت بازیکن ما را به تیم ملی بردید یا این کار را نکردید. این مسائل انتقامجویی است. هماندیشی یعنی یکی کردن فکرها اما من آنجا چنین چیزی را ندیدم.
اگر بخواهید صادق باشید؛ به نظر شما کیروش توانست روی فوتبال ایران تاثیر بگذارد؟
او تاثیر نگذاشت البته ما از او این مسئله را نخواستیم فدراسیون به کیروش همه جوره بها داد باید به او میگفتند دو ماه یک بار برای مربیان داخلی جلسه بگذار و هماندیشی کنید. مدرسان بزرگ دنیا را به واسطه او به ایران میآوردند و یا اینکه شرایط فرستادن مربیان ایرانی به کلاسهای خارجی را فراهم میکردند. فدراسیون این مسئله را نمیخواهد. متاسفانه این کوتاهی فدراسیون است والا کیروش به عنوان یک مربی حرفهای این کار را انجام میدهد.
از این بحث خارج شویم. آیا امکان دارد روزی شما را روی نیمکت یکی از تیمهای سرخابی پایتخت ببینیم؟
نیمکت پرسپولیس و استقلال به فردی دریده نیاز دارد که پاچهپاره باشد و بتواند سکوها را کنترل کند. این پست نیاز به کارهای زیادی غیر از مسائل فنی دارد. یک روز استاندار یک استان برای یک تیم دستهاولی با من تماس گرفت و درخواست کار داد. من مخالفت کردم وقتی او دلیلش را جویا شد اعلام کردم حضور در آن تیم نیاز به برخی کارهای غیرفوتبالی دارد که این از عهده من خارج است اما با اسم چند نفر را به او معرفی کردم و گفتم آنها میتوانند تیمت را به لیگ برتر بیاورند اما من فوتبالی کار میکنم و توانایی حضور در آن جو را ندارم. شاید در پرسپولیس و استقلال من له شوم چرا که افرادی فکر میکنند میتوانند در این دو تیم مربیگری کنند و این شرایط را از من بگیرند.
حضور در آن جمع ارتباط میخواهد من بازیکن استقلال و پرسپولیس هم نبودم و هزار انگ به من زده خواهد شد. مگر اینکه روزی کارنامهام خیلی فراتر از این حرفها باشد که بتوانم در آنجا کار کنم اما از لحاظ فنی همین امروز هم میتوانم در این دو تیم کار کنم اما مسائل حاشیهای را نمیدانم.
اصلا در دورنمای ذهنی و فکری خود حضور در پرسپولیس و استقلال را میبینید؟
چرا که نه. اتفاقا خیلی خوب و عالی است وقتی میتوانم لژیونر شوم چرا به حضور در این دو تیم محبوب فکر نکنم. فیروز کریمی بازیکن استقلال نبود اما در این تیم مربیگری کرد. در مسائل حاشیهای باید آنقدر قوی باشیم که هیچ بهانهای به وجود نیاید.
خیلیها میگویند در فوتبال ایران مافیایی وجود دارد.
شک نکنید مافیا وجود دارد و آن کسی که میگوید مافیا نیست الکی حرف میزند. متاسفانه مسائل غیرفوتبالی زیادی در فوتبال ایران وجود دارد که به آینده فوتبال ضربه میزند.
هنوز بحث تیم ملی امید داغ است. چرا نتایج تیم ملی امید تا این اندازه ضعیف بود؟
یکی از کارهای بسیار بد فدراسیون فوتبال آمدن نلو وینگادا بود. در صورتی که این انتخاب از سوی کارلوس کیروش باشد. وینگادا مربی کارنامهداری است اما به موفقیت نمیرسد. او با عربستان قهرمان آسیا شد اما ایران همان تیم را شکست داد. او موفقیتهای زیادی نداشته است چون ساختار فوتبال و نوع فرهنگ بازیکنان جوان ایرانی را مربی داخلی بهتر میداند میتوانستیم با حضور یک مربی داخلی نتایج بهتری کسب کنیم. مربی خارجی در بازه زمانی 5 ساله نتیجه میگیرد. تا خوب با ساختار فوتبال ایران آشنا شود. من میدانم بازیکن ایرانی شب به کجا میرود. او فکر میکند بازیکن حرفهای ساعت 10 میخوابد. من میدانم وقتی بازیکن ایرانی موهایش را به آن شکل ژیگولی میکند مقابل تلویزیون چه هدفی دارد. او از این مسائل اطلاع ندارد. تیمی که به بازیهای آسیایی رفت عالی و فوقالعاده بود و میتوانست به مقام قهرمانی برسد اما با سهلانگاری این اتفاق نیفتاد. حضور وینگادا اشتباه بزرگی بود البته منظورم شخص وینگادا نیست او مربی بزرگ و باشخصیتی است که اگر با هم روبرو شویم مقابلش پا جفت میکنم. بحث من مربی خارجی است و شخصی صحبت نمیکنم.
قرار است در ادامه هم هدایت تیم ملی امید با وینگادا باشد.
شاید در ادامه نتایج خوبی گرفته شود و این مسئله به من ارتباطی پیدا نمیکند اما تصمیمی که در آن برهه گرفته شد صحیح نبود.
خیلی از تصمیمات تیمهای پایه و امید توسط کمیته فنی گرفته میشود آیا به نظر شما کمیته فنی به عنوان اتاق فکر فدراسیون عملکرد خوبی دارد؟
در کمیته فنی اتفاقاتی میافتد که قصد باز کردن آن و ورود به حاشیه را ندارد. همین حالا یک روادید ناچیز به من داده نمیشود اگر این حرفها را بزنم شاید از مربیگری منع شوم.
خیلیها میگویند چه شد ویسی که چندان با امیر قلعهنویی خوب نبود با او به سفر مکه رفت و حالا هم بحث حضور میثم بائو در استقلال خوزستان مطرح میشود.
تمام ایران من را میشناسند نه از این مسائل خوشم میآید و نه توجهی به این موضوعات دارم. وقتی وزیر کشور فرزندش در صبای قم بود چون او از لحاظ فنی به دردم نخورد او را خط زدم اتفاقا آن پسر جوانی بسیار باادب، بااخلاق و تحصیلکرده بود اما چون از لحاظ فنی کارآیی نداشت از لیست تیم خط زدم. مگر بائو بالاتر از پسر وزیر است.
خیلی ها به من میگفتند مگر عقلت کم است که پسر وزیر را خط میزنی من میگفتم وزیر برایم قابل احترام است اما نمیتوانم حق کسی را بگیرم و فرد دیگری را انتخاب کنم. بائو را دو بار از نزدیک دیدم و از او خواستم به تیم ما بیاید. نمیدانم او چه ارتباطی با استقلال تهران و امیر قلعهنویی دارد. اگر او را دوست داشتند در این تیم نگه میداشتند. در ابتدای صحبتم گفتم چه بازیکنانی را جذب میکنم؟ من به دنبال جذب نفراتی هستم که از تیمهای خود طرد شدهاند و قصد دارند خود را بار دیگر ثابت کنند. مگر میلاد نوری که در خانه افتاده بود را میشناختم؟ مگر عنایتی و ... را میشناختم؟ ما در آن پست نیاز به بازیکن داریم. اکنون سه نفر در تمرینات ما هستند که عملکردشان ارزیابی میشود اگر آنها بهتر باشند انتخاب خواهند شد. در مورد سفر مکهام باید بگویم استقلال هر سال سه چهار نفر را با خود به مکه میبرد. ما به خانه خدا رفتیم به مکان تفریحی که سفر نکردیم. همه جا گفتهام از علی فتحالله زاده تشکر میکنم و رویش را هم میبوسم چرا که شاید خودم هیچ وقت برای رفتن به خانه خدا ثبتنام نمیکردم. میگویند طرف طلبیده شده است این اتفاق برای من افتاد و برای سفر حج دعوت شدم. باز هم از فتحاللهزاده تشکر میکنم. به خانه خدا رفتم که خیلی خوب و عالی بود و خوشحالم که با استقلال به این سفر رفتم. اگر میتوانستم آنجا به امیر قلعهنویی کمک فکری هم بدهم حتما این کار را میکردم اما شاید با این کار حریف از بین میرفت. اتفاقا آن سال استقلال را هم شکست دادیم اگر بازنده میشدیم میگفتند بازی را باخته و به مکه رفته است.
این روزها بحث خدمت سربازی فوتبالیستها مطرح است اصلا خود شما به سربازی رفتید؟
من به سربازی رفتم و بسیجی هم بودهام و سابقه جبهه هم دارم. شنیدهام عدهای گفتهاند ویسی پول داده تا خدمت فرزندش را بخرد. من بسیجی هستم و سابقه جبهه دارم اما برای خدمت فرزندم از این موارد استفاده نمیکنم و به او میگویم باید در خدمت حاضر شوید. البته اگر خدمت سربازی را بفروشند حتما برای فرزندم اقدام میکنم چرا که این شرایطی برای همه است. اما اینکه بخواهم برای فرزندم از سوابق گذشتهام استفاده کنم هرگز چنین اقدامی نمیکنم. باید از تقلب جلوگیری شود. آن بازیکنانی که در باشگاه ما دچار چنین مشکلی بودند اعلام کردم به خانه بروند تا وضعیتشان مشخص شود.
به نظر شما در این شرایط که تیم ملی بزرگسالان هم باید در جام ملتهای آسیا شرکت کنند چه تصمیمی باید گرفته شود؟
نمیتوانیم بین بازیکن ملیپوش و ... تفاوتی قائل شویم. او هم یک شهروند است. مگر میشود من بد رانندگی کنم و اقدامی علیه من صورت نگیرد. روزی پلیس جلوی ماشینم را گرفت و از من خواست بروم. به او گفتم این کار را انجام نده اگر من را جریمه کنی خیلی بهتر است. به او گفتم خلاف خلاف است. دیوید بکام را در انگلیس گرفتند و گواهینامه او را باطل کردند. فرقی بین بازیکن ملی و دیگری وجود ندارد. همه شهروند هستیم باید حرمت نظامی که در آن حضور پیدا میکنیم را داشته باشیم. اگر هم فردی تیم ملی را از دست بدهد نفر دیگری جایگزین او خواهد شد.
خیلیها از کیفیت لیگ فوتبال ایران انتقاد میکنند و گفته میشود کیفیت لازم را ندارد.
به نظر من امسال کیفیت لیگ خیلی بهتر از سال قبل است. سال قبل موقعیتهای گل کمی ساخته میشد در تیم ما این شرایط وجود داشت اما امسال هر بازی 10 موقعیت گل داریم. تیمها بازیها را با تعداد گلهای بیشتری دنبال میکنند به هر حال در فوتبال استرسهای خاصی وجود دارد اکثر گلهایی که در لیگ زده میشود بعد از دقایق 75 است دلیل این مسئله این است که استرس به سراغ فوتبالیستها میرود.
در سالهای حضور در صبای قم به شما لقب گواردیولا را دادند از این مربی که فاصله نگرفتید؟
در اوایل از این لقب لذت میبردم اما اکنون دیگر چندان خوشحال نمیشوم. شاید خودم باشم خیلی بهتر است. با آن لقب شناخته شدهام و حرفهای زیادی در موردش زده شد. من را در خیابان با این سه اسم صدا میکردند اگر برمیگشتم میگفتند چقدر پررو است اگر برنمیگشتم میگفتند خودش را میگیرد. کمی این مسئله اعصاب من را به هم میریخت. یک مربی دیگر را با لقب کاپلو صدا میکردند. مرحوم ناصر حجازی با این لقب صدا میشد. به هر حال این القاب برایم قابل احترام است اما نباید این مسائل دستمایه تمسخر و ... قرار بگیرد.
لیگ برتر به مدت ۱۷ روز تعطیل شد. خیلیها به این وقفههای لیگ برتر انتقاد میکنند.
این تعطیلی عادی است چرا که از قبل برنامهریزی شده بود و ما از آن مطلع بودیم. اینطور نیست که به یکباره لیگ برتر تعطیل شود و کسی از آن خبر نداشته باشد. برنامه یکساله لیگ برتر به باشگاهها کمک میکند. البته تعطیلی ۵۰ روزه لیگ در نیم فصل بسیار زیاد است. این تعطیلی غیرعادی است و حتی از تعطیلی پیش از شروع فصل هم بیشتر است که باشگاهها را فرسوده میکند.
این روزها از لیست انتخابی تیم ملی انتقاد زیادی میشود و خیلیها میگویند چرا از باشگاههایی مثل تراکتورسازی و پرسپولیس کسی به تیم ملی دعوت نشده است.
در لیست تیم ملی همیشه تغییراتی وجود دارد و همیشه انتقاداتی هم مطرح میشود. هرمربیای سلیقه خودش را دارد. لیست کیروش، قلعهنویی، ابراهیمزاده، فرکی، ایویچ، استانکو و ... هم همراه با انتقاد بوده است. هر مربی سلیقه خاص خودش را دارد.
بعد از پیروزی استقلال خوزستان مقابل راه آهن، مسئولان و اعضای راه آهن به عدم اعلام رای شما قبل از این بازی انتقاد میکنند. در این مورد چه صحبتی دارید؟
واقعا جای تاسف دارد. راه آهن اگر تمرکزش را روی بازی میگذاشت شاید برنده بازی میشد. اگر کمیته انضباطی من را محروم میکرد و روی سکو میرفتم به نفع ما بود چراکه من استرس زیادی داشتم و این استرس به تیم منتقل نمیشد. کمیته انضباطی چه ارتباطی به راه آهن دارد. قرار است من به کمیته انضباطی بروم و در مورد آن اتفاق توضیح بدهم. صحبت من در رسانهها بوده و در جریان مسابقه اتفاقی نیفتاده که بدون توضیح حکم کمیته انضباطی صادر شود. اینکه کمیته انضباطی چه زمانی رای میدهد به باشگاه راه آهن ارتباطی ندارد. اصلا جریمه من مالی است. ۱۰ مربی علیه داوری صحبت کردند که جریمه مالی شدند. این اتفاق که یک هفته علیه ما جوسازی شود و سپس آن اتفاقات رخ بدهد اصلا درست نبود.
راه آهنیها میگویند موسی کولیبالی به عابدزاده فحش داده است که او قصد ورود به زمین را داشته است؟
اگر موسی کولیبالی اگر در هر صحنهای نه بع عابدزاده،بلکه اگر به آبدارچی راهآهن هم فحاشی کرده باشد او را با سنگینترین جریمه روبهرو میکنم. حتی اگر این مسئله به قیمت اخراجم از تیم باشد. او نه فارسی بلد است و نه به زبان انگلیسی تسلط دارد. او به زبان فرانسه صحبت میکند که اعضای راهآهن مسلط به زبان فرانسوی نیستند. نمیدانم چرا چند نفر به کولیبالی پیله کردند و میگویند او فحش داده است. خطای کولیبالی درون زمین و منتهیعلیه چپ میدان و مقابل نیمکت ما انجام شد. چطور میشود او وقتی پشتش به نیمکت راهآهن است و فاصله زیادی دارد به آنها فحش دهد. شما دیدید در آن صحنه یک مرتبه عابدزاده به سمت زمین حرکت کرد و آن رفتار را انجام داد. تمام مردم میدانند که آن حرکت اشتباه بود. درست است که عابدزاده اسطوره فوتبال است اما آیا باید این حرکات را انجام دهد؟! ما اسطورههای زیادی داریم. علی پروین و حسن روشن هم اسطوره هستند. آیا آنها هم چنین رفتاری میکنند؟ عادل فردوسیپور در برنامه این هفته ۹۰ لبخوانی انجام دهد آیا ببینید فحشی رد و بدل میشود؟ اطراف استیلی خیلی شلوغکاری انجام شد و به نظر من تمرکز او را هم برهم زدند. استیلی و عابدزاده را دوست دارم اما این رفتار درست نبود البته استیلی به آرام شدن فضا کمک زیادی کرد اما متاسفانه تمرکز او را هم بر هم زدند. خدا را شکر زمانی که ۱۱ نفره بودیم گل زدیم و دو پنالتیای که برایمان به دست آمد تبدیل به گل نشد والا چه اعتراضاتی قرار بود به ما شود.
کلا شما تیمی بودید که در فصل جاری خیلی از اشتباهات داوری متضرر شدید.
ملوان هم هفته قبل با اشتباه مسلم داوری بازنده دیدار مقابل استقلال شد. آیا آنها این همه جنجال درست کردند؟ اگر من هفته قبل اعتراضی انجام دادم این اعتراض درون زمین نبود بلکه در مصاحبه خود اعتراض کردم. اعتراض من به داوری نیست بلکه به شخص جباری داور دیدار مقابل پرسپولیس بود و گفتم او با من خصومت شخصی دارد و اکنون هم همین مسئله را بیان میکنم. ما در آن مسابقه از اشتباه داوری متضرر شدیم اما جنجالسازی نکردیم. حرکات بسیار زشتی را مشاهده کردیم و به جان بچهام قسم میخورم که موسی کولیبالی فحشی نداد و چنین صحبتی درست نیست.
و صحبت پایانی...
امیدوارم فوتبال ملی ما روز به روز بهتر شود و بازیکنان جوان جایگزین بازیکنانی شوند که سنشان بالا رفته است. این نباشد که بازیکنی که سنش بالا رفته است دیگر فردی جایگزین او نباشد. این باعث افسوس است و امیدوارم باز هم جوانهای خوبی را در فوتبال داشته باشیم.